محل لوگو

اثر بخشي آموزش غني‌سازي ازدواج بر تعهد و تاب‌آوري زنان متأهل شهرستان خرم آباد


يکي از عوامل مهم در ماندگاري و حفظ ازدواج، احساس تعهد در زوجين است. عواملي که روانشناسي روابط نزديک را تعريف مي‌کند شامل: درگيري احساسي، تقسيم کردن افکار و احساسات و وابستگي بين فردي يا تعهد مي‌شد. اين عوامل توصيف مي‌کنند که روابط نزديک چيست و چرا افراد اين روابط را شکل داده و چگونه آن را توسعه مي‌دهند. اولين عامل درگيري احساسي است که شامل احساسات عاشقانه، گرمي و وفاداري به فرد ديگر مي‌باشد. دومين عامل شامل تقسيم کردن احساسات و تجربه‌هاي فرد است و سومين عامل وابستگي و ايجاد تعهد ميان دو فرد است که سعادت آن دو را به يکديگر گره مي‌زند (کلي و همکاران، 1983؛ به نقل از تبعه امامي، 1382). آماتور (2004) تعهد زناشويي به اين معني است که زوجين تا چه حد براي روابط زناشويي خود ارزش قائل هستند و چه قدر براي حفظ و تداوم ازدواج خود انگيزه دارند. تعهد معنايش اين است که فرد همسرش را دوست دارد، يعني به او وفادار است و از همسر ديگري به هر شکل و شمايل که باشد اجتناب مي‌كند (کلارک ، 1388؛ ترجمه از قرچه داغي). تعهد يک چهارچوب ارجاعي از ارزشها و باورهاست که ممکن است خود ساخته يا تجويز شده از جانب ديگران باشد (برزونسکي ، 2003). تعهد در ازدواج عبارت است از: چگونگي درک زن و شوهر از نوع رابطه در گذشته و طول مدت رابطه، انتخاب رفتارهاي ادامه‌ي زندگي مشترک، درجه و وسعت يک رابطه‌ي خوب و علاقه به ماندن در اين رابطه به مدت طولاني، گرفتن تشويق به خاطر ماندن در رابطه توسط زوجين (جانسون ، 1999). تعهد زناشويي به دو نوع تعهد نسبت به همسر وتعهد نهادي تقسيم مي‌شود. تعهد نسبت به همسر باعث مي‌شود که فرد در ازدواج خود، سطح بالايي از عشق و رضايت را حفظ نمايد، در حاليکه تعهد نهادي بيانگر اين است که فرد عليرغم بي‌علاقگي به همسر وانمود مي‌كند که همسرش را دوست دارد و صرفا به دلايل ديگري به ازدواج خود متعهد است (کايزر ، 1993؛ نقل ازرضايي 1389). بدون تعهد هر رابطه‌اي سطحي و بدون سمت و سو خواهد بود. هر آشنايي معطوف به ازدواج اگر پس از مدتي به تعهد خاصي نرسد، يک آشنايي ناکام خواهد بود. تعهد قدرتمندترين و سازگارترين پيشگوي رضايت رابطه، بويژه براي طولاني‌ترين روابط است (آکر و ديويس، 1992). مک دونالد (1981) معتقد است که تعهد نسبت به ازدواج شامل تعهد زناشويي و تعهد بين فردي مي‌شود. تعهد زناشويي به عنوان اين که فرد خواهان ازدواج با فردي خاص و تعهد در برابر او است تعريف مي‌شود و اغلب به عنوان نوع خاصي از تعهد قلمداد مي‌گردد و شامل پيچيدگي‌هاي قانوني، اجتماعي و بين فردي است. (استرچمن و گابل ، 2006) دو نوع تعهد را در روابط زناشويي شناسايي و پيشنهاد کردند: تعهد گرايش (نزديکي) و تعهد اجتناب (دوري). تعهد گرايش بيانگر علاقه و تمايل فرد به حفظ و تداوم رابطه زناشويي است، در حالي که تعهد اجتناب به تمايل فرد براي اجتناب از فسخ رابطه مشترک اشاره دارد. به عبارت ساده تر، تعهد گرايش به امتيازات و پاداش‌هاي رابطه زناشويي در حال حاضر و آينده مربوط است. ولي تعهد اجتناب شامل پيامدهاي منفي طلاق و هزينه‌ها و تبعات بعدي ترک رابطه زناشويي زوجين مي‌شود. آدامز و جونز (1997) به بررسي کلي تعهد زناشويي پرداختند و در اين مسير سه بعد را مشخص کردند: عنصر جاذبه، بعد بازدارنده وجنبه‌ي اخلاقي. آنها براي يافتن مدارک بيشتر در زمينه‌ي اعتبار و کاربرد مفهومي ساختار سه عاملي تعهد به مفهوم آفريني جنبه‌ي اخلاقي تعهد زناشويي به عنوان نوعي تعهد ساختاري و تعهد در قبال ازدواج به عنوان اصلي مقدس که شايسته‌ي توجه و حمايت است، پرداختند. آنها همچنين متوجه شدند که معيارهاي تعهد بسته به مرجع يا هدف تعهد دستخوش تغير مي‌شود.

تحقيقات آرياگا و اگينو (2001) از لحاظ دلايل پايداري و دوام ارتباط و توجه به اين مساله که تعهد به عنوان حالتي رواني و فراتر از دلايل محکم براي حفظ ارتباط در نظر گرفته مي‌شود انواع تعهد را از هم متمايز کردند. آنها با توجه به الگوي سرمايه‌گذاري روزبلت و بانک (1993) به بررسي عناصر عاطفي (وابستگي رواني)، شناختي (سازگاري طولاني مدت) و انگيزشي (تصميم مبتني بر پايداري) پرداختند. پژوهش آنها نشان داد که عنصر شناخت و ادراک به طور خاص برجسته است. اگر چه احساس وابستگي به يک شريک زندگي خاص و انگيزه براي ادامه‌ي ارتباط اهميت دارد. برجسته‌ترين ويژگي افراد مصر براي ادامه ارتباط کشش طولاني مدت آنها به سمت ارتباط است. (اشراقي و همکاران، 1385) معتقدند بعد از شيداي اوايل ازدواج و پس از آنکه شور روزهاي نخست فروکش مي‌كند، توجه به رفاه و خوشبختي همسر، مهمترين نيروي پيوند دهنده روابط زن و شوهر مي‌شود. اين احساسات کم و بيش با زندگي مشترک و نقش بعدي مراقبت از فرزندان منطبق هستند. زن و شوهر در هر شرايطي در بيماري و سلامت، در قبال آسايش، ناراحتي، ثروت وفقر يکديگر مسئولند، مسئوليت يعني شان و معيار تعهد معياري فراهم مي‌آورد تا زن و شوهر خود يکديگر را با آن بسنجند. گر چه بعضي از زوج‌ها در آغاز زندگي مشترک خود را نسبت به رابطه زناشويي متعهد مي‌دانند، اما ممکن است ميزان تعهد آنها آنقدر نباشد که در برابر طوفان‌هاي ناگزير و ناشي از ناملايمات زندگي مقاومت کنند.

يکي از کارهايي که خانواده سالم انجام مي‌دهد، احساس تعهد (درقبال ديگراعضاي خانواده) است. در خانواده‌هاي قوي، اعضا نه تنها خود را وقف آسايش و بهزيستي خانواده بلکه رشد و تعالي هر يک از اعضاي آن مي‌كنند (استنلي، 1992). متعهد بودن در قبال خانواده مبناي صرف زمان و انرژي اعضاي خانواده براي فعاليت‌هايي است که به نحوي به خانواده مرتبط مي‌گردد. تعهد يعني وفادار ماندن به خانواده و اعضاي آن هنگام غم و شادي و وقايع خوشايند و ناخوشايند زندگي، تعهد هم بر مبناي احاس و عاطفه و هم بر پايه قصد ونيت استمرار دارد. زوجين و افرادي که در مورد تعهد خود در قبال ديگري و ديگران به بلوغ لازم نرسيده و رفتاري دوسوگرانه را تعقيب مي‌كنند، در ازدواج و در کار کردن با ديگران دچار مشکل خواهند شد و نتيجه‌ي امر غالبا، بي‌وفايي خواهد بود (پيتمن، 1980؛ نقل از عرشي، 1386). با توجه به تغيير‌پذيري انتظارات پيرامون زمان ازدواج و انتقالات مربوط به آن به طور روزافزون بررسي تعهد زناشويي به عنوان يک پديده‌ي جدا از رفتارهاي مربوط به ازدواج اهميت مي‌يابد (موئن و اسميت1986؛ نقل از عرشي). قديمي‌ترين مدل تعهد زناشويي توسط رسبالت، تحت عنوان"مدل سرمايه‌گذاري" مطرح شد. مطابق با اين مدل، تعهد زوجين نسبت به يکديگر به سه فاکتور به هم مرتبط بستگي دارد. اين فاکتورها عبارتنداز: رضايت از رابطه زناشويي، سرمايه‌گذاري در رابطه زناشويي و جايگزين‌هاي رابطه زناشويي. به عبارت ديگر رسبالت معتقد است که يک همسر زماني به ازدواج خود متعهد خواهد بود که از شريکش راضي باشد، در رابطه‌اش سرمايه‌گذاري‌هاي زيادي انجام داده باشد و جايگزين‌هاي مناسب ديگري در اختيار نداشته باشد (رسبالت، 1980؛ نقل از عباسي، 1387). ليدون و کوليجيو (1997) در يک بررسي تحت ابعاد تعهد، دو نوع تعهد مطرح کردند: تعهد مشتاق و تعهد اخلاقي. تعهد مشتاق اينگونه تعريف شده است: علاقه و اشتياق به حفظ رابطه زناشويي، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگي مشترک و پذيرش مسئوليت براي حفظ و تداوم آن. همچنين، تعهد اخلاقي نيز در مدل آنها به اين صورت تعريف شده است: مجموعه‌اي از اعتقادات و ارزشهاي شخصي که به تبعيت از آنها فرد خود را مازم مي‌داند تا به همسر و ازدواجش پايبند بماند که احساساتي پيرامون دلبستگي، وفاداري و وظيفه شناسي را شامل مي‌شود (استرچمن و گابل، 2002).

پروپزالی که در اینجا عرضه میشود ، قصد دارد به بررسی اثر بخشي آموزش غني‌سازي ازدواج بر تعهد و تاب‌آوري زنان متأهل شهرستان خرم آباد بپردازد.

جامعه آماري اين پژوهش زنان شهرستان خرم آباد هستند که از بين آنها 60 نفر بصورت نمونه در دسترس با گمارش تصادفي انتخاب میشوند. ابزار گرد‌آوري اطلاعات در اين پژوهش پرسشنامه تعهد زناشويي (DCI) و مقياس تاب‌آوري است. پژوهش بصورت نيمه‌تجربي با پيش‌آزمون و پس‌آزمون و در دو گروه آزمايش و کنترل انجام میپذیرد. داده‌ها بصورت توصيفي و استنباطي و تحليل کواريانس با استفاده از نرم‌افزارSPSS تحليل میشوند.


مبلغ قابل پرداخت 94,100 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 279

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما