محل لوگو

عزت نفس


این فایل در فرمتword تنظیم شده است. بخشهایی از این فایل را در زیر بخوانید:

 

عزت نفس از جمله اولين موضوعاتي بوده است که روان شناسان از آغاز تا کنون در مورد آن به بحث و بررسي پرداخته اند. زماني که راجرز[1] مفاهيم خود ايده ال و خود ادراک شده را مطرح کرد، همان مباحثي را مورد بررسي قرار داد که اکنون تحت عنوان عزت نفس مي شناسيم. همان تمايزي که بين خود پنداره و عزت نفس قائل مي شويم، بين خود ايده آل و ادراک شده قائليم.

در واقع عزت نفس بار ارزشي دارد، يعني فرد به قضاوت درباره خود مي پردازند و با کمي اهمال مي توان آن را خود ايده آل تلقي کرد، يعني آن چه فرد تمايل دارد باشد. پس تفاوت بين واقعيت و ايده ال همان شکاف بين خود پنداره و عزت نفس است(راجرز 1957، به نقل از بحريني، 1375).

از سوي ديگر در زمينه اهميت عزت نفس مي توان به کار مزلو[2] اشاره کرد که يک روان شناس انسان گرا است و نياز به عزت نفس را پس از ارضاي نيازهاي زيستي، مورد تأکيد قرار داده و اجزاء آن را شامل نياز به احساس ارزشمندي، موفقيت و مسئوليت برشمرد. به عبارتي ديگر ، عزت نفس شامل اجزاء موفقيت، داشتن کفايت و دستيابي به نتايج رضايت بخش در انجام وظايف است. مازلو مي گويد: همه ي افراد (به استثناي کساني که بيمار هستند) به ارزيابي ثابت، استوار و معمولاً عالي از خودشان و احترام به خود يا عزت نفس تمايل دارند.

بي اعتنايي در ارضاي اين نيازها موجب احساس حقارت، ضعف و درماندگي مي شود که اين احساسات به نوبه ي خود دلسردي و يأس ايجاد خواهند نمود. در مقابل،ارضاي نياز به عزت نفس منجر به احساسات مثبت مانند اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لياقت و کفايت، مفيد و موثر بودن، در جامعه مي شود(مزلو، 1960، به نقل از بحريني، 1375).

احساس ارزش بخشي از خودپنداره فرد بوده و شامل تصوير فرد از خود، احساسي که نسبت به خويش تن دارد و درجه پذيرش و تأييد فرد نسبت به خويش مي باشد. نوع نگرش و تصوير فرد نسبت به خود بر اساس تجاربي است که از نگرش و ارزيابي آنان نسبت به خويش تن و شخصيت خود دارد. در اين ميان هم سالان و گروه هم کلاسي ها اهميت خاص دارند، چرا که به عنوان آيینه تمام نما از طريق نحوه برخورد با فرد (اعم از گفتاري يا رفتاري) ويژگي هاي فرد را به وي گوش زد مي کند و احساس ارزشمندي با بي فايده بودن را به وي القاء مي کند.

به طور کلي هر کس در مورد ويژگي هاي شخصي خود برداشت و ادراک خاصي دارد که مي تواند مثبت و يا منفي باشد. به ارزيابي هايي که فرد از خود مي کند، عزت نفس مي گويند(راجرز[3] 1975، به نقل از بحريني، 1375).

در اين جا اين نکته مورد تأييد است که عزت نفس بار ارزشي دارد و مي تواند به صورت ارزيابي منفي يا مثبت نمود پيدا کند. تعاريف ديگري نيز در اين زمينه وجود دارد. عزت نفس را به عنوان درجه تصويب، تأييد، پذيرش و ارزش مندي که شخص نسبت به خود احساس مي کند نيز تعريف کرده اند(بيابانگرد، 1372).

بعضي محققان مانند کالاهان[4]، وارن[5] و کورفيکس[6] (1976، به نقل از بحريني، 1375) اعتقاد دارند که خود پنداره و عزت نفس دو جزء متفاوتند. خود پنداره عبارت است از نحوه ادراک فرد از خود، رفتار خود و نگرش نسبت به تصورات ديگران از خود، در حالي که عزت نفس خشنودي فرد نسبت به خود پنداره را شامل مي شود.

مدي[7] (1976، به نقل از بحريني، 1375) عزت نفس را به اين شکل تعريف مي کند. عزت نفس عبارت است از شايستگي، توانمندي، اطمينان و استقلال که در صورت ارضاي آن فرد احساس ارزش مندي، اعتماد به نفس مي کند و در غير اين صورت احساس حقارت، درماندگي و ضعف مي نمايد. کوپر اسميت عزت نفس را قضاوت در مورد شايستگي فردي مي داند که در نگرش هاي فرد در ارتباط با خود نمود يافته است. وي در تحول عزت نفس چهار عامل را مهم مي داند:

الف) تجربه موقعيتي، پذيرنده و صميمي، منظور موقعيتي است که در آن فرد از ديگران مهر، محبت، تحسين و توجه دريافت مي نمايد.

ب) تجارب موفقيت کودک در ارتباط با محيط، يعني محيط در مورد فعاليت هاي وي حالت دافعه به خود نگيرد.

ج) تعريف شخصي کودک از موفقيت و شکست

د) شيوه کودک در برخورد با پس خوراند و انتقاد

همه افراد صرف نظر از سن، جنسيت، زمينه فرهنگي، جهت و نوع کاري که در زندگي دارند، نيازمند عزت نفس هستند. عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگي اثر مي گذارد. در حقيقت بررسي هاي گوناگون روان شناسي حاکي از آن است که چنان چه نياز به عزت نفس ارضاء نشود، نيازهاي گسترده تر نظير، نياز به آفريدن، پيشرفت و با درک استعداد بالقوه، محدود مي ماند. شخصي که از عزت نفس بالايي بهره مند است، راست مي ايستد و به طور کلي يک احساس مثبت ارائه مي دهد. ديگران به احساس مثبت او به راه هاي گوناگون پاسخ مي دهند، او را مي پذيرند و جذبش مي شوند، در حضورش احساس راحتي مي کنند، از اين رو نسبت به خود احساس خوبي پيدا مي کند. بر عکس شخصي که عزت نفس پاييني دارد، احساسات بي کفايتي اش را به صورت نوعي درماندگي مبهم، آشکار مي کند. مي توانيم آن نشانه را اين گونه تفسير کنيم که شايد عيب و ايرادي در او يا در ماست، ولي در هر صورت پاسخ ما يکي است، دلمان مي خواهد که خود را پس بکشيم(کوپر اسميت، 1968).

با توجه به بررسي هاي به عمل آمده اشخاص که ابراز وجود مي کنند به عزت نفس بالاتري دست يافته اند، احترام بيشتر ديگران را براي خود خريده اند، به هدف هاي بيشتري در زندگي خود دست يافته اند، به درک شخصي بيشتري نايل آمده اند و در موقعيتي قرار گرفته اند که با ديگران ارتباطي موثر داشته باشند(علي پور، 1373).

 

[1]- Rogers

[2]- Maslow

[3]- Rogers

[4]- Kalahan

[5]- Warein

[6]- Kurlkiex

[7]- Madi


مبلغ قابل پرداخت 75,300 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 291

دیدگاه های کاربران (0)

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما